نتایج جستجو برای عبارت :

مخاطبین/ عاقبت نگاه به خانۀ دیگران!

می میرم عاقبت
در روزی از بهار
شاید،
نوروز
شاید،
در روزهای اول یک فصل پرشکوه
در ساحل خزر
می میرم عاقبت
در زیر سرو سبز پریشان موی
در حالت نشسته
با خنده ای که بر لب من موج می زند
سیگار، در میان دو انگشت
می میرم عاقبت
در حالت نگاه
بر سبزه های سبز تماشایی
تن داده بر نسیم دل انگیز نوبهار
گل ها به رقص و خنده و شادی
شبنم نشسته بر رخ گل ها
می میرم عاقبت
لم داده بر زمین
بر خاک آشنا
در حالت تماشا
بر دوردستِ آبی دریا
قایق میان آب
صیاد پیر خفته به ساحل
مرغان به

.
عکس متعلق است به این بخش از کتاب #دلتنگ_نباش
.
وقتی برای عیددیدنی به خانۀ رضا رفته بودند، [روح‌الله]پیشنهاد داد همه با هم به خانۀ رسول بروند و عید را به پدر و مادرش تبریک بگویند. همه از پیشنهادش استقبال کردند. .
رضا با پدر رسول هماهنگ کرد و راهی خانۀ#شهید_رسول_خلیلی شدند. روح‌الله و زینب به‌همراه رضا و پدر و مادرش. زینب خیلی هیجان داشت. دوست داشت مجدداً مادر رسول را از نزدیک ببیند.
وارد خانه که شدند، عکس بزرگ رسول اولین چیزی بود که به چشم می
چند وقت پیش خانۀ معروف چندین سالۀ آقای میم را خراب کردند. از پنجره نگاه می‌کردم. انگار اتفاق غریبی افتاده بود. ظاهرِ همیشه متفاوت خانۀ آقای میم، (آن‌طور که قدیمی‌ها می‌گفتند) فرو ریخته بود و خاک و گل و آجری مانده بود که بین همۀ خانه‌ها مشترک ست. موضوع ساده‌ای بود که هرچه بیشتر فکر می‌کردم برایم عجیبتر و پیچیده‌تر و مصادیقش گسترده‌تر می‌شد.
‏‎#خلیج_فارس خانۀ ماست؛ پارۀ تن ماست. تروریست‌های آمریکایی خوب می‌دانند که خون شهدای سرافراز خلیج فارس چون شهید نادر مهدوی و شهید بیژن گرد و شهید نصرالله شفیعی و شهید غلامحسین توسلی در رگ‌های جوانان ما می‌جوشد و آنها هرگز خواب ماجراجویی در خلیج همیشه فارس را هم نمی‌توانند ببینند.
جوون تر که بودم خیلی دلم میخاست دادستان بشم و علاقه شدیدی به قاضی شدن داشتم.
یبار یکی از قضات عالی رتبه رو دیدم و بهش گفتم حاج اقا من عاشق قاضی شدنم.
یه نفس عمیق کشید، یه دستی به موهاش که تو ٥٠ سالگی تماماً سفید شده بود کشید و گفت: فرزندم...! تو این کار کمتر عاقبت به خیری هست و من کمتر قاضی میشناسم که عاقبت به خیر باشه...
 
+اون موقع خیلی صحنه عجیبی بود برام! بعدها فهمیدم چقدر دلسوزانه گفت.
منزل هر فرد، محل آسایش و راحتی اوست و هر کسی نمی‌تواند به راحتی این آسایش را بر هم بزند، چراکه تا زمانی که منطقا افعال صورت گرفته در خانه فردی مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکند، چهاردیواری منزل مسکونی وی، حریم خصوصی اوست و هیچ کس حق هیچگونه تعرضی به آن ندارد... «ادامه مطلب»...
ادامه مطلب
مدرسه خانۀ دوم ماست.این جمله را در درس مطالعات اجتماعی پایه سوم خواندیم.چه خوب است که در خانۀ دوم خود مانند خانۀ اولمان شاد باشیم.
واژۀ مدرسه را می توان به صورت محل داشتن روزی سالم و همگانی معنا کرد.
داشتن روزی سالم یعنی داشتن روزی شاد ودلپذیر.میدانیم که روز شاد و دلپذیر خود به خود نمی آید وباید آن رابسازیم و باید محلی که آنجا هستیم راشاد ودلپذیر کنیم.
شاد ودلپذیر کردن مدرسه به تنهای نمی شود و باید به کمک خانوادۀ خود یعنی تمامی دانش آموزان
دکتر " خُسرو فرشیدوَرد" شاعر و نویسندۀ گرانقدر،  در خانۀ سالمندان نیکان به دیار باقی شتافتند ؛ شعر زیبای " این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست" از سروده های این بزرگمردِ وطن پرست است که پس از سفرهای خارج از کشور،ازذهن پرمسئولیت او تراوش کرده است و تلنگری  گزنده است بر وضعیت امروز تمایلات متداول در جامعه 
    جا دارد که ،هریک به نوبۀ خویش، خبر این سوگ را به دوستان خود در درون و بیرون کشور برسانیم! 
      
    روانش شاد و یاد و تفکر جاری در این اثرش
انشا درباره عاقبت فرار از مدرسه صفحه 81 پایه نهم
انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه انشا درباره عاقبت فرار از مدرسه انشا درباره ی عاقبت فرار از مدرسه انشا کوتاه در مورد عاقبت فرار از مدرسه انشا عاقبت فرار از مدرسه انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه در قالب خاطره انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه طنز انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم انشا درمورد عاقبت فرار از مدرسه با قالب داستان انشای عاقبت فرار از مدرسه
 
دیروز با بابام نشسته بودم و صحبت ا
 
تمام شهرهای جهان مشغول لوندی، دل من بسته به "خانه". عاقبت تصمیم گرفت پابه پایم فرو برود در ترس و دلهره ای شیرین. عاقبت بار را بستیم. هزار مرد و زن وسواسی توی دلمان رخت می شستند و ما دور چینی ها و بلورها روزنامه  باطله می پیچیدیم. می شستند و فرش ها را لول می کردیم. می شستند و می خندیدیم.
قرار است جور دیگری دست بدهیم به دست زندگی. قرار است دوباره زودتر از خورشید پا به خیابانهای شهر بگذاریم.
 
 
 
 
می گویند
خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد ،
تا بدانی که نمی شود به عبادتت ،
به تقربت و به جایگاهت اطمینان کنی!
 
خدا هیچ تعهدی برای آنکه
تو همانی که هستی بمانی ، نداده است
 
شاید به همین دلیل است که
سفارش شده وقتی حال خوبی داری 
و می خواهی دعا کنی ، 
یادت نرود عافیت و عاقبت بخیری بطلبی
 
 پس به خوب بودنت مغرور نشو 
که شیطان روزی مقرّب درگاه الهی بود!
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خوانداز فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشتگله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواندداشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هستمی‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دستسهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَدخانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر
دیروز حرم رفته بودم، برای زیارت و برای تحقیقات. پروژه درس تاسیسات الکتریکی من، نورپردازی بناهای مذهبیه، که توش حرم حضرت معصومه (س) رو به عنوان یه نمونه موردی بررسی می‌کنم. از تمام گوشه و کنار حرم و نورپردازی‌هاش عکس گرفتم، و می‌خواستم که روی سقف حرم هم برم و از گنبد عکس بگیرم. تا دفتر مدیریت حرم رفتم، و برای من توضیح داد که باید از دانشگاه برای حراست مرکزی حرم نامه بیاری، تا اونا به ما نامه بدن و اجازه بدیم با یه خادم بری روی پشت بوم، اونم فق
عاقبت کوتاه شد قصّه و آتش در خرمن ددان گرفت. آن خرمن ناپاک جهل و آن مزرع بی‌حاصل تکبّر. عاقبت کوتاه شد قصّه و گرچه همچنان صحنه زین دست نیست، باری چون تاس دل جفت آمده، تقدیر محتوم است. 
تقدیر چه خوش‌تر از خِرَد تکان و چه خوش‌تر از نابودی مردم جهل؟ چه خوش‌تر از انهزام استبداد مردمان رأی و خودخواهی؟ چه خوش‌تر از کوبیده شدن، آنگاه که کوبیده‌ای و به تاراج برده‌ای و انتظارت خوشی‌ست؟ چه خوش‌تر از غرامت، آنگاه که حرص دست از آستین بیرون کرده، به
رسم دنیا در همین است آنکه آمد رفتنی ستبعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
 
تا توانی خلق را از خود مرنجان با سخنآنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
 
عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولیشیشه ی عمر گرانم عاقبت بشکستنی ست
 
تکیه بر ایمان خود کن هم رهِ شیطان مشوریسمانِ دست شیطان قطعاً پوسیدنی ست
 
ثروتت بند است بر شب شهرتت با یک تبیعاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
 
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاستخرقه ی زر هم بپوشی سیم و زر نابردنی ست
باران دانه دانه می‌افتد بر پشت بام خانۀ‌مان و صدایش می‌چکد درون گوش‌هایم. دلنشین و نم‌ناک است ، اما من دوست داشتم که هوا صاف می‌بود! دوست داشتم زیر نور ملایم خورشیدِ زمستانی ؛ دست خودم را می‌گرفتم و می‌رفتم به سمت کوه‌هایِ کنارِ شهر. دو نفری یکی را انتخاب می‌کردیم و قدم می‌گذاشتیم بر سنگ‌ها و دامنِ پهن شده‌اش. پاهایم را ارضاء می‌کردم و قلبم را شیدا. به نوک قله که می‌رسیدیم آرام کنار هم می‌نشستیم. خودم را کمی نزدیک‌تر می‌کردم بهش تا
کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم  درس ۶ صفحه ۸۱ با موضوع عاقبت فرار از مدرسه
انشا با موضوع عاقبت فرار از مدرسه
در دوران مدرسه ام به یاد دارم زمانی که در کلاس نهم درس می خواندیم یک روز آن سه درس سخت را در یک روز و در سه زنگ داشتیم که آن درس ها شامل علوم ، زبان انگلیسی و سخت ترین آن ها ریاضی می شدند .
ادامه مطلب

با شوهر خسیس چگونه برخورد کنیم ؟
  
خساست یک مشکل روان شناختی است و ریشه در ناامنی درونی افراد دارد‎
 
اگر بین شما و همسرتان رابطه عاطفی و محبت قلبی برقرار است و در دیگر امور زندگی با هم تفاهم دارید و فقط خساست او شما را آزار می دهد باید توجه داشته باشید که خساست یک مشکل روان شناختی است و ریشه در ناامنی درونی افراد دارد.
ادامه مطلب
ضرورت دوستی و دشمنی (تولی و تبری) برای خداوند
ابن شعبه حرانی رضوان الله علیه روایت کرده است:
وَ قالَ الْجَوادُ علیه السلام : اَوْحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ الأنبِیاءِ: أمّا زُهْدُكَ فی الدُّنیا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَیُعَزِّزُكَ بی، وَلكِنْ هَلْ عادَیْتَ لی عَدُوّا وَ والَیْتَ لی وَلیّا.
امام جواد علیه السلام فرمودند: خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد: اما زهد تو، آسایشى را به دنبال دارد كه به زودى به تو خواهد رس
اینجا ایران است. مهد و گهواره طرفداران پیامبری که بیشترین هزینه اش در زندگی، خرید عطر بود.
قبل از خرید خانه در ایران مخصوصا آپارتمان به این چند نکته توجه کنید:
۱- بوی فاضلاب و چاه توالت طبقات دیگر،
۲- پارازیت ماهواره،
۳- آنتن دهی موبایل و برقراری اینترنت،
۴- اخلاق و فرهنگ آپارتمان نشینی همسایه.
بسازبندازهای این آپارتمانهای شخصی!ساز حتی اگر به ناف تهران کوچ کنند بوی این گندکاریها دنبالشان خواهد آمد.
فقط امیدوارم عاقبت ساختمان سازی در ایران شب
 
بعد از پدیدۀ غیر شرعی ازدواج سفید، زندگی مجردی دختران هم گویا پدیدۀ جدیدی هست که متأسفانه دارد در فرهنگ ما رواج پیدا می کند.
راستش را بخواهید نمونه هایی از زندگی مجردیِ پسرهای بیکار و بی عار را دیده بودم. در مورد دخترها هم کم و بیش چیزهایی شنیده بودم. اما یقین نداشتم. تا اینکه امروز وقتی داشتم با دو دختر 27 و 31 ساله در مورد یک موضوع حقوقی صحبت می کردم، با کمال تعجب شنیدم که گفتند توی شهر خودشون در یک خانۀ استیجاری و جدا از پدر و مادر زندگی می
 
بعد از پدیدۀ غیر شرعی ازدواج سفید، زندگی مجردی دختران هم گویا پدیدۀ جدیدی هست که متأسفانه دارد در فرهنگ ما رواج پیدا می کند.
راستش را بخواهید نمونه هایی از زندگی مجردیِ پسرهای بیکار و بی عار را دیده بودم. در مورد دخترها هم کم و بیش چیزهایی شنیده بودم. اما یقین نداشتم. تا اینکه امروز وقتی داشتم با دو دختر 27 و 31 ساله در مورد یک موضوع حقوقی صحبت می کردم، با کمال تعجب شنیدم که گفتند سالهاست که توی شهر خودشون در یک خانۀ استیجاری و جدا از پدر و ماد
چه فراز و نشیبی دارد نگاه‌ها...آن هنگام که به شب نگاه می کنی و جز سیاهی نمی‌بینی...آن هنگام که به آسمان نگاه می کنی و جز قفس نمی‌بینی...آن هنگام که به زندگی نگاه می کنی و جز حسرت نمی‌بینی...آن هنگام که به شعر نگاه می کنی و جز غم نمی‌بینی....آن هنگام که به تاریخ نگاه می کنی و جز خون نمی‌بینی...آن هنگام که به خدا نگاه می کنی و جز شرم نمی‌بینی......چه فراز و نشیبی دارد نگاه‌هاآن هنگام که به قلب‌اش نگاه می کنی و جز نفرت نمی‌بینی...آن هنگام که به چشم‌
ایام فاطمیه تموم شد و من همش در فکر بودم تا مطلبی برای خودم بنویسم. دلِ دیگه هوایی میشه پر میزنه ولی خب رها کنی، رو بوم هرکسی و هرچیزی میشینه...
نگهش داشتم همین حوالی همین سمت و سو
نگاه کردم به داشته ها و نداشته هام 
به دستان خالیِ خالی
یه وقتهایی پشیمون میشم از خیلی جذابیت های دوست داشتنیِ اطرافم
نگاه میکنم به دلم و میبینم رفته یطرف پنهان شده و میگه : بمن چه! میخواستی حواست باشه!
دل دیگه شعور نداره؛ اگه داشت که اسمش میشد عقل
اینقدر شرمنده و غرق
به گزارش مشرق،  محمد باقر قالیباف منتخب نفر اول تهران در مجلس یازدهم در روز اول سال نو و در کانال تلگرامی خود در دلنوشته ای، آغاز سال جدید را به سردار دلها شهید سلیمانی تبریک گفت و خواستار دعای این شهید برای همه ملت شد.
قالیباف نوشت:
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال منتا چه شود به ‎عاقبت در طلب تو حال من
تولدت مبارکعیدت مبارک
دعا کن برای ‎عاقبت به خیری همهٔ ما
اول فروردین ماه؛ زادروز  شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
منبع : مشرق نیوز
خرید کتاب
 
 
 اینقدر در نوشتن خودم دقّت کرده‌ام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم‌‌ فاصله‌ها (خود این نیم‌فاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جمله‌ای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعراب‌گذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
برام همیشه سوال بوده آخر و عاقبت و سرنوشت دخترهایی که مورد تجاوز قرار میگیرند چی میشه؟، آیا مراکز و سازمان هایی هستند که حمایت کنند اون ها رو تا دردهاشون التیام پیدا کنه؟، آیا اگر احتمال رفت و به زندگی برگشتند و حال شون خوب شد، نگاه جامعه و پسرها و خانواده هاشون برای تشکیل زندگی  بهشون  عادی خواهد بود یا ترحم آمیز؟
چطور میتونن واقعیت ماجرای تلخ شون رو بیان کنند؟، چگونه میتونن به فرد مقابل  اثبات کنند که مورد تجاوز بودند و نه دنبال رابطه ها
زنده نگه داشتن یاد آدمها، شیوه ای برای به دوش کشیدن بار نبودشون و لالایی برای دل بی قرارمونه.
مدتها بود که میخواستم بخشی رو ایجاد کنم که توشه هایی که بر گرفتم و نگه دارم. با یادداشتهای استاد نازنینمون، آقای بابایی شروع میکنم.
عنوان مطلبشون: خواب های خوش
مولوی، مدرسۀ معنوی است که جز برای درس و مشق معنا، کسی آنجا نمی‌رود.سعدی، مانند سینما است که جز برای تماشا، کسی قدم به آن نمی‌گذارد.حافظ، پارک بزرگ و عمومی شهر است که برای همه است؛ از بازنشستگ
سلام.
امروز میخوام چندتا از لذتهام را تووبلاگم بنویس فقط چندتاشا
شاید بااین کاربتونم به لذتهای زندگیت اضافه کنم
البته ازسعی میکنم هرهفته تعدادبهش اضافه کنم البته اون لذتهایی که قابله نوشتن باشه
نگاه کردن به بچه هام وقتی به خواب عمیق فرورفتن
نگاه به چشمها ودستهای همسرم
نگاه به عکسهای یادگاری 
نگاه به تلاش وپشتکار مورچه ها
نگاه به دریا
نگاه به ماه روزاولش وچهاردهم
نگاه به طلوع وغروب خورشید
نگاه به دریا 
نگاه به حرم ایمه
وخیلی نگاههای دیگه.
تحریم ظریف منو یاد یه انیمیشن قدیمی انداختیادتونه یه خمیر کرم رنگ بود تو برنامه کودک؟ (خمیره شکل آدم بود همه کاری هم میکرد، یه بارم جورابشو میخواست بدوزه، دوخت به دستش، بعد جورابه رو کشید تو لامپ، دوخت به لامپه) قسمت جورابه رو پیدا کردم. ازینجا دانلود کنید.یه بار خواست گندشو جبران کنه، رفت جارو برقی آورد، اول خودش داشت جارو میکشید، بعد جاروئه قاطی کرد از دستش در رفت هرچی تو صحنه بود اعم از قاب عکس و میز و صندلی رو خورد، آخر سرم خود خمیره رو خو
بسم الله الرحمن الرحیم....
ما زیادی دنیارو جدی گرفتیم 
زیادی دلمونو بهش بستیم...
اخه این دنیا چی داره مگه ؟؟
دنیایی که توش براحتی بچه های بی گناه رو میکشن 
دنیایی که پر از سختیه....
....
تواین مدت  خیلی فکر کردم دیدم این جا اصلا ارزش یه سری چیزهارو نداره ..نه خوشیش موندگاره و نه غمش....
تنهاچیزی که برای آدم می مونه خدا و اهل بیته....
تنها کسی که پشت و پناه آدمن فقط خداست و اهل بیتش...
و چقدر خدای مهربونی داریم و چقدر خدا دوستمون داره  و ما نمیدونیم....
هرچن
«رزمنده‌ها! یادگاران جنگ! یکی از شئون عاقبت به‌خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به‌خیری این است. والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به‌خیری رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سُکّان انقلاب را به‌دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه، این است.»
«سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی»
آه از آن نگاه...
واژه می شوم، 
مرا مرور می کند....
سنگ می شوم،
مرا بلور می کند...
شیشه می شوم،
 زمن عبور می کند...
تا که پشت میکنم به آفتاب،
مثل سایه، رو به روی من، ظهور میکند....
آه از نگاه!
عاقبت تمام هستی مرا
ذره ذره نور می کند....
همیشه همه جا همه به متانت و خانومی نجمه حرف میزنن، مصداق کم گو و گزیده گو درموردش صدق میکنه واقعا، فک نمیکنم کسی ازش خاطره بدی داشته باشه از بس خانوم و خوش اخلاق بود
همیشه بهم میگفت دعا کن عاقبت بخیر بشم و دعا کن همیشه راه درستو انتخاب کنم، از این حرفا زیاد میگفت کلا خدا بیامرز که خدا اینجوری انقد قشنگ عاقبت بخیرش کرد! شهادت!
درباره عکسای عروسیش باهم حرف میزدیم دوهفته پیش که قرار بود خودم عکاسش باشم
عاقبت گرانی
ثقة الاسلام کلینی قدس سره روایت کرده است:
٦- محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعیل عن أبی إسماعیل السراج، عن حفص بن عمر، عن رجل، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: غلاء السعر یسیئ الخلق ویذهب الأمانة ویضجر المرء المسلم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «گرانی قیمت‌ها مردم را بدخلق می‌کند، امانت‌داری را از بین می‌برد و مسلمان در فشار و سختی را به ستوه می‌آورد.»
الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۵، صفحه ۹۷، حدیث ۶، چاپ
راستش رو بخوای فکر میکردم هیچوقت به عکساش نگاه نمیکنم چون من آدم نگاه کردن به عکسا نیستم و هیچوقت هم جز نگاه گذرا به عکسایی که قبلا ازش داشتم بهشون نگاه نمیکردم...ولی حالا که خیلی شده روزی چند بار و هر بار چند دقیقه بهشون نگاه میکنم یه هععییی میگم؛)
بسم‌الله الرحمن الرحیم 
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
نگهداری حیوانات در قفس.بدون شک گناه و جنایتی است که جبران آن بسیاردشوار و در بسیاری از موارد غیر ممکن است
آیا برای یک شیعه عذابی بالاتر و کشنده تر از سوء عاقبت هست؟!؟!
یکی از صاحب دلان که اهل نظر و باطن بودند میفرمودند
هنوز ندیدم یک شکارچی عاقبت بخیر شود
افراد زیادی بودند که بخاطر آزار حیوانات عمرشان کوتاه شده  یا گرفتار بلاهایی جبران ناپذیری شدند
درسوره تکویر خداوند به محشور شدن ح
شهید مدافع حرم روح‌الله قربانی 
همسرش می گه از خیابان انقلاب رد می شدیم. مردی کنار ماشینش ایستاده بود و کمک می خواست. بخشی از ماشینش آتش گرفته بود. چون احتمال انفجار بود کسی جلو نمی رفت. روح‌الله تا این صحنه را دید زد روی ترمز. همیشه در صندوق عقب آب داشتیم. آب‌ها را برداشت و دوید و آتش را خاموش کرد. راننده اشک می ریخت و تشکر می کرد. می گفت: جوان! خدا عاقبت به خیرت کنه.
@zakhmiyan_eshgh
سوال:
چند دعای قرآنی برای عاقبت به‌خیری، سلامتی و توسعه روزی در قنوت نماز وتر مرحمت کنید.

پاسخ:
1- اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا.
2- اللهم اصلح امر آخرتنا و دنیانا.
3- ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه و قنا عذاب‌النار.
4- آیۀ شریفۀ:«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِب» را هم ذکر خود قرار دهید و در طول شبانه‌روز مرتب بخوانید، تأثیر دارد.
تقدیم به کسانی که غم نان داشتند و اکنون مادرانشان غم جان از دست رفته شان را دارند.
باید شوند مردم ایران سعیدها
دیدیم عاقبت عدم آن نویدها
''چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت''*
پوچ است انتهای تمام امیدها
دیروز دست شیخ کلید امید بود
ماتحتتان فرو رود آخر کلیدها
قرآن، کلامتان، شده بر عکس در عمل
گویی نخوانده اید عذابا شدیدها
در ظلم و جور از همه پیشی گرفته اید
کم کرده اید سیرت هر چه پلیدها
در زیر خاک رفت شهی که قدیم بود
تقدیر آشناست برای جدیدها
در چرخ
 
امروز روز ولادت حضرت علی اکبره. روز جوان. ما هم که اکثرمون جوونیم پس مبارکمون...
من همیشه اینقد بی دین و ایمون نبودما. یه زمانی خدا و پیغمبرو قبول داشتم. مثلا همین ولادت حضرت علی اکبر رو سال ۸۶ من مدینه بودم. رفته بودم عمره! اون سال ولادت حضرت علی اکبر و نیمه شعبان شهریور ماه بود. ولادت رو مدینه بودم و نیمه شعبان روز اول ورودمون به مکه بود و ما هم مُحرِم. نیمه شعبان طواف کردم خونه ش رو. صفا و مروه رو رفتم و اومدم و سنگ سیاه رو بوسیدم. میگن اگه اولی
من گلی بودم در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون در شبی تاریک روییدم تشنه لب بر ساحل کارون برتنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید یا لب سوزنده مردی که با چشمان خاموشش سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه سر سبز غنچه نشکفته ای می چید پیکرم فریاد زیبایی در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی دیدگانم خیره در رویای شمو سرزمینی دور و رویایی که نسیم رهگذر در گوش من میگفت آفتابش رنگ شادی دیگری دارد عاقبت من بی خبر از ساحل کارون رخت بر چیدم در ره خود بس گل پژمر
می آید منجی عصر و زمان آهسته
آهسته
می آید شرح و تفسیر اذان آهسته آهسته

قدم بر چشم  ما خواهد نهاد آن سرو بستان ها
می آید عاقبت آن مهربان آهسته آهسته

زداید او غبار غربت از چشمان
مشتاقان
می آید آن امید عاشقان آهسته آهسته

دل ما را دهد او عاقبت با
آسمان پیوند
می آید عاقبت از آسمان آهسته آهسته

به دریا می برد این چشمه های
اشک ما را او
رسد وقتی که او با کاروان آهسته آهسته

قلوب غمگساران بار دیگر شاد
خواهد شد
بهاران می رسد بعد از خزان آهسته آهسته

پ
امشب شب اول محرمه و امسال نسبت به شروع محرم یک خاصی دارم.
میتونم بگن من آدم خوش شانسی بودم که تو خانواده ای بعنوان عروس وارد شدن که محرم و صفر براشون خیلی ارزشمنده.من هم میتونم توی حال و هوای محرم قرار بگیرم.
انشالله امام حسین امسال یک نگاه خاص به همه داشته باشن و من و خانوادمو هم یکطور دیگه از وجودشون سعادتمند کنند.
اول از همه شفای عشق زندایی رو ازت میخوام یا امام حسین.معجزه تو بهمون نشون بده.
و بعد سلامتی خانوادمون و عاقبت بخیری همه.و فرزندان
یکی از مسایل پند آموز تاریخ که بسیار دردناک و در عین حال عبرت ‌آموز است، ماجرای فرزندان و اولادی است که علی‌رغم این که پدران و مادران صالح و باایمانی داشته ‌اند، بد عاقبت شده ‌اند و عاقبت شومی به همراه داشته ‌اند و باعث ننگ و بدنامی پدران و مادران خویش شده‌ اند.یکی از مسائلی که در تربیت فرزندان نقش دارد تغذیه کودک است. تغذیه چه در دوران شیرخوارگی و چه بعد از آن مهم است.

ادامه مطلب
امشب ناخود آگاه دلم حج خواست
دلم می خواد برای یه بار هم شده سفر حج برم 
خانه حق را طواف کنم...
دور خانه خدا بچرخم... 
ای جانم اگه بشه...
 
آرزوی دومم عین همیشه شهادته
این برای اولین باره که دارم این آرزومو بیان می کنم... 
 
وآرزو سومم یه همسر هم کف خودم... یکی که یه زندگی آروم وعاشقانه بتونیم داشته باشیم... زندگی پر برکت و نگاه حق
 
پ. ن:امروز سالگرد شهادت حاج حسین خرازیه
شاید به همین دلیل دلم حج می خواد... داشتم فکر می کردم که واقعا ایشون حج رفته یا لفظا
امروز پشت ویترین طلا فروشی دیدم سه عدد مدال طلا، در سه سایز مختلف از تصویر شاه و فرح تو ویترینه!
درست در تیررس نگاه مشتری!
انگشتریش هم بود! :/
خب درسته که اینها بخشی از تاریخ این مملکتند ولی واقعا نمیدونم چرا باید کسی نشانه‌های ننگین تاریخش رو به گردن بیاویزه! :/

+عنوان: عباس میلانی(که خودش ضد انقلابه!) در کتاب نگاهی به شاه گفته: شاید بهترین اسم تمثیلی برای شاه همانی باشد که دستگاه‌های دیپلماتیک و اطلاعات اسرائیل از دیرباز در مکاتبات محرمانه خ
صبحانه‌ام را خورده‌ام و همراه با نوشیدن قهوه‌ی صبح از پنجره بیرون را نگاه میکنم.مرد گل فروش دکه‌اش را اب ‌و جارو میکند و مردی با پالتوی بلند مشکی از زیر پنجره رد میشود، کوه سفید و برف اندود تصویر جلوی چشمم را زیباتر کرده، زندگی عاقبت در نقطه‌ای به آرامش تن داده یا تغییر از درونم است نمیدانم،هرچه است اکنون و این لحظه را دوست دارم.
سکوت خونه و حضور ساکت اشیا. باید به گل‌ها آب بدهم ، شاخه‌ی جدیدی را برای ریشه کردن در آب گذاشته‌ام ، کمد لباسه
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
پس برادرا، رزمنده‌ها، یادگاران جنگ یکی از شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری، والله
عاقبت دشمن امیر المومنین علیه السلام
ابو شجاع دیلمی، از علمای اهل تسنن روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
٥٥٧٩ - من مات وفی قلبه بغض علی بن ابی طالب فلیمت یهودیاً ونصرانیاً.
هر کس بمیرد و در قلبش کینه علی‏ بن ابی طالب علیه السلام باشد یهودی یا نصرانی مرده است.
الفردوس بماثور الخطاب، تالیف ابو شجاع دیلمی، جلد ۳، صفحه ۵۰۸، چاپ دار الکتب العلمیة
جایگاه ابو شجاع دیلمی نزد اهل تسنن: «كان اماماً، حافظاً، سمع الكثیر، ورحل البلا
از صبح
می‌خواستم آن نوشته‌ای را که چند سال پیش برایش نوشته بودم بار دیگر انتشار دهم.
حتی از ذهنم گذشت که به همین جمله اکتفا کنم که: «آدم وقتی می‌رود خانۀ بخت تازه می‌فهمد
که مادر داشتن یعنی چه!» اما قبل از تمام این‌ها دلم خواست به گالری گوشی سری بزنم و روی
پوشۀ عکس‌هایی که تکنولوژی با نام «مامان» برایم مرتب کرده کلیک کنم تا بعد از
مرور کردن آن‌ها چیز تازه‌ای بنویسم. همان کار را هم کردم و آن‌وقت بود که بغض چنگ
انداخت به گلویم و با چشم‌های خ
 
ظهر رفتیم وضو بگیریم. در حالی که آستین پیراهنش را بالا می زد نگاهی به آسمان کرد و گفت: آقای ناصری تا وقتی جنگ هست دست پر پیش خدا برویم، بعد از جنگ معلوم نیست عاقبت ما به کجا ختم می شود؛ بهترین عاقبت این است که شهید شویم.
به دوستانش که می رسید التماس دعا می گفت. بعضی ها شاید این کلام را از روی عادت بگویند ولی التماس دعایی که حسن می گفت فرق داشت. می گفت: علی آقا التماس دعا دارم، اگر زودتر از من شهید شدی مرا شفاعت کنی.
راوی: سردار علی ناصری.
 
ملاقات
{امام زمان(عج) از منظر روایات - شماره 31}
 
عاقبت انکار امام زمان
 
رسول خدا(ص) فرمودند: کسی که قائم از فرزندان مرا انکار کند بدرستی که مرا انکار کرده است.
قندوزی (از عالمان حنفی اهل سنت و صوفی) روایت کرده: پیامبر اکرم خطاب به علی علیه السلام فرمود: "امامان بعد از من دوازده نفرند, اول ایشان ای علی تویی و آخر ایشان قائم است که خدا با دست او مشارق و مغارب زمین را می گشاید.
[ینابیع المودة, ص۴۵۸ و ص۴۹۳]
 
عکس نوشته مهدوی در ادامه مطلب 
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله . . باید رفت، باید دنبالِ پرچمت تا ابد رفت... . باید موند، باید پایِ این روضه ها تا ابد موند... . . یه عده پایِ حق که میرسه فراری و یه عده پایِ حق که میرسه فدایی ان چه کعبه رفته ها که حاجی هم نمیشن و چه کربلا نرفته ها که کربلایی ان.... . . سفر بخیر، جوونی که شدی عاقبت به خیر سفر بخیر، به مقصدت رسیدی مثل زهیر سفر بخیر سفر بخیر.... . . . اصلا این شعر رو برای من و تو خوندن، برای من...یه عده پایِ حق که میرسه فراری و... . برایِ تو یه
قبول میکنیم که بیماری مهمان خانه ما شده قبول میکنیم که این مهمان صاحب خانه هم شده ولی درد درد هیج وقت عادی نخواهد شد درد هیچوقت مهمان نخواهد شد دارم سعی میکنم یاد بگیرم وقتی خواهرم درد میکشد آرام باشم یاد میگیرم کنارش درس بخوانم درد که میکشد بخوابم میدانم اوج نامردیست ولی چاره چیست چکار میتوانی بکنی جز تسلیم شدن به چشمانش نگاه میکنم اشک می ریزد و تو فقط میتوانی نگاه کنی و هزار بار از تو فروبریزی از ناتوانی خودت سرش را میگیرد نگاهت می کند وتو
عاقبت روزی اردی‌بهشت ما هم از راه می‌رسد ؛ صدای خنده‌ی شکوفه‌ها گوش شهر را پر می‌کند و نوای زندگی در شریان‌هایمان به جنبش در می‌آید!عاقبت منجی ما می‌آید، و بهار می‌رسد ، و بهار می‌رسد ، و بهار می‌رسد ...
آقا بیا بخاطر باران ظهور کن
ما را از این هوای سراسیمه دور کن
وقتی برای بدرقه‌ی عشق می‌روی
از کوچه‌های خسته‌ی ما هم عبور کن

+ به والعصر قسم! مهدی ما آمدنیست ...
 " اللهم عجل لولیک الفرج "
《 عیدتون مبارک 》
 
روزی که عمه خورشید مرد: زندگی مسیرش را پیدا می کند، گاهی با خواندن یک دلنوشته
 
روزی که عمه خورشید مردنویسنده: منیژه ارمینانتشارات: عهد مانا
معرفی:
یک گوشه ای از زیبا سرزمین شمال، پسر جوانی با خواندن دست نوشته های دفترچه ای قدیمی زندگی اش دست خوش تغییر می شود. پسر جوان، از خانه فرار می کند و می رود دنبال زندگی دیگر.مدلی متفاوت . . .
خلاصه:
خورشید برای ازدواج با صفدر سر سفره عقد نشسته است. پدرش که او را از کودکی با مادرش رها کرده بود و خورشید برا
{سبک زندگی مهدوی - شماره 28}
 
عاقبت بد اخلاقی
 
خوش رفتاری و خوش خلقی از توصیه های مهم اهل بیت به شیعیان است، به طوری که پاداش آن را از بسیاری از عبادات مستحبی بالاتر می دانند. از طرفی، بد اخلاقی، نتایج دنیوی و اخروی بدی را در پیش دارد.
حضرت علی(ع) در این باره می فرمایند: «خانواده فرد بداخلاق از او خسته و بیزار می شوند» هم چنین «رزق و روزی او نیز تنگ می شود» (تحف العقول ص۲۱۴؛ غرر الحکم ص۵۹۲)
این نیز در مورد نتایج اخروی آن: «به رسول مهربانی ها گفته ش
به نام خداوند
...
زیاد نمیگویم...جز یک سوال که:ابن ملجم را چه می شود...؟قاتل مولا می شود در حالی که حافظ قرآن است...
ابن ملجم ،مولا علی را نشناخت یا قرآن را نفهمید...؟
کسی که قرآن را تدریس میکند و قاریست...
 
ابن ملجم را چه می شود...؟
 
باید درک کرد که امثال ابن ملجم عاقبتی خیر را از دست داده اند...
باید درس گرفت...
 
ما چقدر به عاقبت خود مطمئن هستیم...؟
 
الهی عاقبت ما را خیر قرار بده و ما را همراه مولا محشور کن...
 
آمین
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه قرآن به ما [میگوید]: وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛ اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز مردم دنیا است. اعتماد میکنند، پدرشان درمی‌آید. دیدید در بعضی از این کشورهای عربی یک حرکت خوبی انجام گرفت، یک مبارزه‌ی خوبی به وجود آمد، یک غوغایی به پا شد، یک بیداری‌ای به وجود آمد، منتها مثل شعله‌ای که بیایند روی آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لا تَرکَنوا اِل
همه چیز از یک ملاقات شروع شد، از یک نگاه، با همان نگاه اول احساس کردم که تمام وجودم او را می خواهد- بین خودمان باشد گند بزنند به این احساس حاصل از یک نگاه، به کسی بر نخورد ها! با یک نگاه وقتی تمام وجودت یکی را خواست یعنی یک جای تمام وجودت لنگ می زند-.
ادامه مطلب
امشب شب سختی بود برای من. شاید برای تو هم. برای من که باید اشک گوشه ی چشمت را پاک میکردم و تحمل. برای تو که سفره ی دلت را باز کردی. برای دلم....
حتم دارم که با این طینت پاک، عاقبت بخیر خواهی شد. اگر ارباب نظر کند... اگر اگر اگر خودت هم بخواهی ...
خدا عاقبت مارو بخیر کنه 
مارو شرمنده پدر و مادر نکنه ...
چطور میشه این همه سال برای بچت زحمت بکشی بعد یکی نباشه ببرتت دوا درمونت کنه ! 
مامان تا ساعت 2ونیم باهاشون بود ولی دیگه باید میومد خونه .... 
بهش میگم خب میگفتی من میومدم مامان هانیه هم میموند پیششون چرا زنگ زدی به دخترش و دعوا شد بینشون 
هرکدومشون پاس دادن به اون یکی بچه به مامان کلی توهین کردن که بیخود کردی برای بابامون نوبت گرفتی و ... 
هی ...
خدایا منو شرمنده مامان اینا نکن ....
امروز در پاکت می نویسم:
می توان یک عمر صبر کرد تا عاقبت را دید، می توان عاقبت را رقم زد ...
تغییر ضامن به اختیار کشیدن عاقبت است، ثبات عامل دیدار عاقبتِ بی اختیار ...
بگذریم ... اولین پست پاییزی 98 را با دلتنگیِ ذاتی این فصل می نویسم ...
پاییز زیباست اما هر زیبایی دوست داشتنی نیست ...
پاییز پر از ابهام است، هیچ برگی نمی داند چه وقتی با چه رنگی می افتد ...
یکی سبز و سرحال رها می شود، دیگری طلایی و سیراب!
یکی هم زردِ خشک شده،شکننده، مثلا اوایل زمستان، در سر
اون دختره قانع هیچ گهی نشد متاسفانه
خیلی گشتم که پیداش کنم نتونستم
یعنی هیچ اکانتی انگار نداره
فقط سه سال قبل وقتی رفتم دهمون بهم گفتن شوهرش دادن و رفته اذریبایجان شرقی توی همون دهشون زندگی کنه.
این بود ماجرای همکلاسی شاخ من.
 نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاح است.
یعنی آدم هر عملی را که می‌خواهد انجام بدهد، از چند جهت به آن نگاه کند.
ما آدم‌ها معمولا از همان یک جهتی که اول به ذهنمان میاید، کاری را انجام می‌دهیم یا نمی‌دهیم.
ولی در نگاه مکعبی سعی می‌کنیم از چند زاویه‌ی دیگر هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز را به دوستم بگویم.
نگاه مکعبی می‌گوید: اثراتش را هم بررسی کن!
اگر بگویی، اثراتش و عواقب آن چیست؟
شاد می‌کند یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم می
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشدلب تو میوه ممنوع ولی لبهایمهر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشدبا چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشدهر کسی در دل من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشدخواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!از: فاضل نظری
بعد از چند ماه از آمدنم به این شهر، پروندۀ یک بیماری ژنتیکی به دستم رسید، کنارم روی میز بود و داشتم به نقطۀ مبهم پرونده فکر می‌کردم و هم‌زمان تعریف جوهر و هیولا را توی ذهنم مرور می‌کردم و چشمم به تاریخ امتحان که زده بودم روی دیوار روبرو بود و گوشم به صدای زودپز که کِی وقتِ کم کردن شعله‌ست.
چند دقیقه بعد، وقت شستن سبزی و میوه‌ها بود... بعدتر، از یخچال که خواستم رب گوجه بردارم، چشمم افتاد به کاغذی که روی یخچال چسبانده بودم: "تغییر برنامۀ غذایی
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه؛ یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه...
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم، ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم،
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن، اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ 
شاد میکنه یا ناراحت؟ 
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه‌، تو ذهنم اول میگم: 
قطع راب
یکبار اینجا نوشته بودم که مدت ها طول کشید تا من معنی یک مصرع را بفهمم... هیچ وقت فکر نمی کردم روزی برسد آرزو کنم که شنیدن این آهنگ برایم بی معنی باشد :
"کاش ای تنها امید زندگی میتوانستم فراموشت کنم ..."
ولی نتوانستم و نمی توانم ... فکر کنم عاقبت آمد به سرم از آن چه می ترسیدم... پسرکِ مغرور و آهنیِ درونم بر حال نزارش زار می زند که نه جرات پیش رفتن دارد و نه توان پا پس کشیدن ...
 
"کاشکی هرگز نمیدیدم تورا ..."
 
گفتم قبل رفتن کاری کن که از دستت ناراحت شوم تا ش
به نام خداوند جان و خرد
 
با همت والای دوستان و در سایه الطاف الهی ، در روز جمعه ، مورخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۶ اهداف برنامه ریزی شده ما ، در قالب شرکت کیهان تجارت شاهین ، عملیاتی گردید .
 
از در ایزد منان ، سلامتی ، خیر و برکت ، بهروزی و عاقبت خیر برای دوستان خواستاریم.
 
آمین
پیدا کردن مسیر موفقیت برای هر فرد، بستگی به نگاه و ارزش‌ها و شرایط زندگی او دارد. هیچ وقت نمی‌توان موفقیت فردِ "الف" را به فردِ "ب" توصیه نمود.


✍ وب‌گاه مدیریت چابک
© کپی‌رایت در کشور من معنایی ندارد؛ با وجدان و اخلاق و هر دینی که دارید، تصمیم بگیرید؛ موفقیت و عاقبت‌بخیری شما، آرزوی قلبی من است.
نگاه تو ، برای من تمام عاشقانه هاستو حال من ، حال خوش ترانه هاستتو آمدی به این تنم ، چو جان تازه آمدیهوای تو برده مرا ، چه بی بهانه آمدینگاه کن ببین که من ، چگونه بی قرار توپرسه به کوچه ها زدم ، به شوق خاطرات تونفس درون سینه ام ، حبس شد و تو میرسیمنم که چشم می شوم ، خیره به قاب اطلسی
دارم سعی میکنم به فکرام نظم بدم جمع و جورشون کنم مرتب بزارمشون یه گوشه و هر وقت خواستم برم سراغشون
در هم بودنشون انقدر بوده که از خوابم پرونده
حالا هر چی میچینم میبینم خرابتر شده دارم در دریای افکار مختلف بی سر و سامون غرق میشم
هیچی سر جاش نیست از عاقبت فکر کردن میترسم
شب بخیر
«... به اعتقاد من ٰدنیا تنها یک بخش است، دنیای اغنیا و در حاشیه آن توده ای از زباله های آلوده آن به نام دیگران!
از ماهیت اصلی روح چیزی نمی دانم، اما این را کاملا فهمیده ام که روح از کدام بخش بدن تا مرز انهدام سقوط میکند،
از نقطه سیاه رنگ و ریزی در مردمک چشم...
و اینکه نگاه انسان ها،از نگاه گرگ ها نیز ناپایدارتر است و آنچه در نگاه انسان ها دیده میشود، به مراتب وحشتناک تر از نگاه گرگ هاست...»
کریستین بوبن -  دیوانه وار
ادامه مطلب
خیلی وقت است که
می‌خواهم بنویسم؛ از کبوتری که در ایوان کوچک‌مان لانه کرده، از دخترانی که
روزهاست من را خانوم فارسی صدا می‌کنند، از آشپزی و شعفی که وقت مخلوط کردن خوراکی‌ها
با هم به من دست می‌دهد، از اتو کردن لباس‌های مردی که دوستش دارم، از تمام شدن
کلاس‌های ارشد، از شعرهای تازه‌ای که می‌گویم، از رویاهایی که می‌بافم، از لحظه‌های
دو نفره و درک شیرینیِ از خود گذشتگی‌های دو سویه، از دوستان جدیدی که پیدا کرده‌ام،
از خانۀ دوست‌داشتنی‌م
دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟ 
صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم. کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟ 
مادر گفت : دارد نردبان می سازد. ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟ 
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو ب
عاقبت شریک گرداندن غیرمعصوم در امامت
ثقة الاسلام کلینی و شیخ نعمانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:
۶- محمد بن یحیى، عن محمد بن الحسین، عن محمد بن سنان، عن طلحة بن زید عن أبی عبد الله علیه السلام قال: من أشرك مع إمام إمامته من عند الله من لیست إمامته من الله كان مشركا بالله.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در امامت امامی که از ناحیه خداوند است، شخصی دیگری را که از سوی خدا نیست (یعنی غیر معصوم) شریک و سهیم بداند، مشرک به الله گشته است.
الک
همیشه همه جا حرف از کودک درون زده می شود...کودکی که باید همیشه بیدار باشد..اما مدتی است کودک درون من هم آغوش زن درونم شده است! حالا بار مسئولیت های زیادی بر دوش خود احساس می کند ..
زن درونم که بیدار شده، دیگر خودخواه نیست، دیگران را به خود مقدم می داند، تا غذا نپزد و ظرفها را نشودید وخانه را رفت و روب نکند،به کار های شخصی نمی پردازد...زن درونم عجیب موحودی است! درست است برای بیدار شدنش تاوان سنگینی دادم و دلی سنگ شده که شاید اثرش تا پایان عمر همراهم
وقتی بعضی چیزارو نمیبینمو انتخاب میکنم که نگاه نکنمبیاد می اورم و بعد از خودم میپرسم حسم چیه؟!و میگم شبیه اینکه به زخمت نگاه کنی و یاد دردت بیفتیاما مطمئنی جای زخم هم خوب میشه مثل همیشه
 
به پشت سرت که نگاه نکنی.حس میکنی دور شدی خیلی دور
و همین حس خیلی چیزا رو تسکین میده
عن الرضا علیه السلام عن أبیه موسی بن جعفر علیه السلام قال کتب الصادق علیه السلام إلی بعض الناس، إن أردتَ أنْ یختم بخیر عملُک حتّی تقبض و أنت فی أفضل الأعمال فعظّم للّه حقَّه أنْ لاتبذل نعماءه فی معاصیه و أن تغتر بحلمه عنک وأکرم کل من وجدته یذکر منا أو ینتحل مودتنا ثم لیس علیک صادقا کان أوکاذبا إنما لک نیتک و علیه کذبه
عیون اخبار الرضا علیه السلام، للشیخ الصدوق، ج2، ص4، باب فیما جاء عن الرضا علیه السلام من الأخبار المنثورة، ح8

از امام رضا علی
مغولان چون شهر خوارزم را بگرفتند و خلق را از شهر به صحرا آوردند، چنگیزخان فرمان داد، تا زنان را از مردان جدا کنند، و آنچه از عورات(زنان) ایشان را در نظر آمد نگاه داشتند و باقى را گفتند، تا دو فوج شوند و همه را برهنه کردند، و گرداگرد ایشان ترکان مغول شمشیرها برکشیدند .
چنگیز بفرمود : هر دو فریق را که در شهر شما جنگ مشت نیکو کنند، فرمان چنان است که از هر دو طرف عورات (زنان) جنگ مشت کنند، آن عورات مسلمانان با چنان فضیحتى مشت درهم می گردانیدند، یک پا
بسم الله مهربون :)
 
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشدلب تو میوه ممنوع ولی لبهایمهر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
 
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشدهر کسی در دل من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
اعطای رایگان و بی قید و شرط خانه به بی‌خانمانها در فنلاند تعداد این قشر را کاهش داده است. یورونیوز نوشته که بسیاری از بی‌خانمانهایی که حتی برای مدتی بیش از یک دهه آوارۀ خیابانها بودند، برای اولین بار صاحب سرپناهی شده‌اند که می‌توانند آن را خانۀ خود بنامند. این خانه‌ها، آپارتمانهایی کوچک با دو اتاق اند که عمدتا در حومۀ شهر هلسینکی قرار دارند. آپارتمانها دو نفره است و دست‌کم به یک آشپزخانۀ بزرگ و مشترک، یک سالن بدنسازی و یک سونا مجهز است.
ولی من از هیچ‌کاری نکردن لذت می‌برم. از نشستن و نگاه کردن. نگاه کردن و فکر کردن. نگاه کردن و کتاب خوندن. از دیدن لذت می‌برم. از نشستن پشت پنجره‌ها و دیدن هرچی که از پشتشون میشه دید، هرچیزی که طبیعت و شهر نشونم میدن. وقتی توی اتوبوس میشینم و پنجره‌ها رو باز می‌کنم، کتاب روی پام میذارم و هر از گاه از بین خطوط سرم رو میگردونم تا تصاویر گذرا از کنارم رو نگاه کنم. خیلی وقت‌ها آرامش رو اینطوری پیدا‌ می‌کنم و تمام مدت لبخند می‌زنم. 
بیاید و بگید من سرما نخوردم و این شوخی کثیفِ گلبولای قهوه ایمه که قراره بزودی تموم شه :)
+ عاقبت تاب بازی (:|) و چرخ و فلک سوار شدن (:|) تو هوای هشت درجه سانتیگراد (سگ سرما:|) 
میشه یاداوری کنید به کودک درونم که بگیره بکپه؟ :| سپاس متقابل ..
*نردبانموضوع داستان: فلسفی
دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟ صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم. کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟ مادر گفت: دارد نردبان می سازد! ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟ حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، ا
غم تو بزرگ است و وسع من کوچک
هدف تو بلند است و همت من کوتاه
بخشندگی تو عظیم و فراخ است و دایره خیررسانی من تنگ
تو به عاقبت دشمنت هم دلسوزی و صبر من برای دوست هم لبریز است
حسین... حسین...
ما را با شما چه نسبتی است؟
 
امید دارم، که به قدم های کوچک ما دلخوشی ...  
دستمان را بگیر، بزرگمان کن، روح نازکمان را وسعت بخش، به بزرگی ات،
یا امامِ شهیدم، حسین (ع) جان ❤️
زیارت عاشورای امروز به نیت از شهید مدافع حرم عباس دانشگر.
آقا عباس!
دلم حسابی گرفته.
دیگه خودت راست و ریستش کن.
رفتی پیش امام حسین (ع) سلام منم به آقا برسون.
روم سیاهه.
دست ما هم بگیر بتونم برا امام زمانم یه کاری بکنم. یعنی در اصل برا خودم. برا عاقبت بخیریم.
چند روزیه که هی به خودم بد و بیراه میگم. هی خودم رو مقایسه میکنم و شکایت از این که این چه دنیاییه. این چه وضعیه. نگاه کن فلانیو نگاه تو چقدر ضعیفی. نگاه اون یکی باهات چیکار کرد. نگاه نگاه و خلاصه خاک تو سرت. 
امروز یک لحظه به خودم اومدم و دیدم که گناه دارم بابا. این مریضیه که دارم. این که هیچ وقت راضی نیستم. این که گیر کردم تو گذشته و این همه ترس از شکست دارم. این که حالم رو به تنهایی نمیتونم خوب کنم.  هی به خوددم گفتم ببین تو همینی. بیا لااقل قبول کن
 
بحث اول: مقدمات هجوم
۱) تصمیم به هجوم:
روایت بلاذری:
بَعَثَ أَبُوبَکْرٍ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِیٍّ حِینَ‏ قَعَدَ عَنْ‏ بَیْعَتِهِ‏ وَ قَالَ ائْتِنِی بِهِ بِأَعْنَفِ الْعُنْف‏.
ترجمه:
«هنگامی‌که علی(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر کناره‌گیری کرد، ابوبکر عمربن‌خطاب را به سوی علی(علیه السلام) فرستاد و گفت: او را با سخت‌ترین تندی و عتاب به نزد من بیاور. [برای بیعت گرفتن]».
ادامه مطلب
نمایش خانۀ برناردا آلبا | علی رفیعی | نمایش‌نامه
از فدریکو گارسیا لورکا | ۱۳۹۷
 
نقد نمایش
ارزیابی: فاجعه
 
 «اتلاف پول و سرمایه»
 
واقعیت‌اش
اینقدر تئاتر نمی‌روم. گاهی اوقات ممکن است در سال یک نمایش هم نبینم. شاید در کل
عمرم زیر سی نمایش‌نامه خوانده باشم. این مقدار هم، به گمانم، ناچیز است. سواد
تئوری هنرهای نمایشی هم ندارم. با این پیش‌زمینه آیا حق دارم از نمایش اخیر آقای
دکتر، «علی رفیعی»، منزجر باشم؟ آیا حق دارم از نمایشی که دراماتورژش «م
درآینه
نگاه کن،

اگر صورتی
زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام بده

واگرقیافه
ات نامناسب است،

زشتی
کرداررا به زشتی صورت میفزار
افلاطون
(صورت وجمال زیبا دلیل این نیست که همه عکس هات رو نشون دیگران بدی
 باید از این نعمت ؛از این هنر خداوند خوب استفاده کنی ،نه این که اوج بی
حیایی رو به رخ بکشانی.


اما هرچقدر هم قیافه زشت باشه بدتر از کردار و رفتار زشت نخواهد بود
.

خدایا به فریادمان برس .

الهی عاقبت بخیر بشیم)
سلام. گروه علمی مدرسه معصومیه (ع) قم، مطالبی را آماده کرده اند تحت
عنوان "روش تحصیل حوزوی در نگاه رهبر انقلاب".  در این جلسات ابتدا به بیان تاریخچه اینگونه
بحث های روش تحصیل می پردازند، سپس بیان می دارند که مخاطب این بحث ها کدام گروه
طلبه ها هستند و اینکه برای این جلسات از چه منابعی استفاده شده است.
تمایز این جلسات از منابع دیگر اول جامعیت این نگاه است که نظرات و
کتب پیشین به خوبی بررسی شده اند و به یک دیدگاه جامع و درستی رسیده اند و دوم،
ارایه م
دانلود ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود سعید براتی
برای امروز اهنگ جدید و عاشقانه سعید براتی بنام ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود برای علاقمندان قرار داده می شود, برای دانلود ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود سعید به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن اهنگ ای کاش نگاه تو نگاه گذری بود
ادامه مطلب
"نگاه مکعبی" چیست ؟ 
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه. 
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
 نگاه مکعبی میگه:
 اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شاد میکنه یا ناراحت؟ 
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم ا
بیا در ساحل قدم بزنیم. باد می وزد. به دریا نگاه کن. کودکان سه ساله در حال خفه شدن. دارند به سوی ساحل می آیند. برو به سمتشان. بگذار بمیرند. عکس بگیر. میتوانی شنا کنی. نه؟ خوب پس بیا روی آب راه برویم. تند تر. به پایین نگاه نکن، غرق می شوی. قبلی هم همین کار را کرد. بالا را نگاه کن. آفرین. می بینیش؟ میدرخشد، دود میکند، بدون صدا. جلوی پایمان به سطح آب برخورد کرد. چند چمدان. تکه هایی از آدم ها. نه، ناراحت نشو. اگر این ها را نمیزدند که جنگ تمام نمیشد. نه، پایین
نشستم به صفحه ی گوشی که هر دفعه بهش نگاه می کنم نگاه میندازم و نگاه میندازم و آهنگ پلی شده بیشتر توی مغز استخونم رسوخ میکنه بی تابی درد پوچ گرایی همه به ذهنم هجوم میارن . "تقصیر" کلمه ی نا مفهومی شده که دلم نمی خواد موشکافیش  کنم . من دیگه گریه هم نکردم حتی ، دست از تلاطم برداشتم فقط بیشتر روی آهنگ تمرکز می کنم به تصورات بی سر و تهی که توی سرم پیچ و تاپ می خورن به چشم یک موجود خارجی که احراز هویت کرده و مثل همیشه تشنه ی جنگیدنه و من فقط با لبخند بغل
 
این رقص موج زلف خروشندهء‌ تو نیستاین سیب سرخ ساختگی، خندهء تو نیست
ای حُسنت از تکلّف آرایه بی نیازاغراق صنعتی است که زیبندهء تو نیست
در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباشصیدی چنین حقیر، برازندهء‌ تو نیست
شب‌های مه گرفته‌ مرداب بخت منای ماه! جای رقص درخشنده‌ء تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو می‌ نهنداین کسر شأن چشم فریبندهء تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبتجز حسرت گذشته در آینده‌ء تو نیست
 
تا انسان بود فاصله ای نیست، تنها باید عادت های بد را کنار گذاشت؛
هرگاه کمتر حرف زدی و بیشتر گوش دادیهرگاه امیدوار بودی و ناامیدی را از خودت دور کردی
هرگاه به ایمان و اعتقادت شک نداشتیهرگاه بجای تنفر عشق ورزیدی
هرگاه قدرشناسی را جایگزین ناسپاسی کردیهرگاه با اعتماد به نفس به مشکلات غلبه کردی
هرگاه بدبینی را برداشتی و اعتماد را بجایش گذاشتیهرگاه بجای حرف، به ایده هایت عمل کردی
هرگاه از دروغ پرهیز و صداقت را پیشه کردیهرگاه بجای تنبلی به کار
بازی به من نگاه کن
آنچه تحقیقات درباره بازی به من نگاه کن می گوید:
تجربه های احساسی و تأثیرات متقابل اجتماعی با بزرگسالان آشنا و قابل اعتماد، به رشد توانایی های فکری کودکتان کمک خواهد کرد.
بازی به من نگاه کن کودک را نسبت به خودش و توانایی هایش آگاه تر خواهد ساخت....برای مشاهده ادامه مطلب بر روی لینک زیر کلیک نمایید..
بازی به من نگاه کن
اصلان جامِ آب از لب طاقچه برداشت و گفت :
- این که نمی شود ؛ پس وضع و کار ما چه رویی پیدا می‌کند ؟ چه‌جور می توانیم هم دست در دست گل‌محمد داشته باشیم ، هم دشمن خونی او را روی سفره‌مان تیمار کنیم ! عاقبت چی ؟
بندار انگشت‌های چاق و بلندش را دور زانو در هم پنجه کرد و گفت :
- کار دنیا همین‌جورها است . چرا نمی‌شود ؟! ... حالا کدام طرف رفت ، خان‌نایب ؟
کلیدر ( محمود دولت‌آبادی )
جلسۀ آخر کلاس آنلاین مهارت رسانه بود. تکلیف این بود که ارتباطی بین آیات 20 تا 30 سورۀ فرقان با مباحث تدریس شده و مرتبط با مهارت رسانه بنویسیم. یکی از بچه‌ها فی‌البداهه نکتۀ به‌جایی تایپ و ارسال کرد و استاد چون درگیر شرح آیۀ 30 بودند، در جوابش فرمودند: با قرآن مهجور باشید ان‌شاءالله!
اولش خنده‌دار بود. چند نفری هم به نشستن واژۀ مهجور به جای محشور خندیدند.
استاد بعد از اعتراف به اشتباه املایی و معنایی گفتند، بد هم نیست با قرآن مهجور بودن. جایی ب
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
ماجرای آقای محمدعلی نجفی از حوزه‌ی سیاست خارج و تبدیل به مساله‌ای انسانی برای عبرت گرفتن همه‌ی ما شده است.در این شب قدر از خدا بخواهیم همه‌ی ما را عاقبت به خیر کند و برای اولین قدم در موضع‌گیری و روایت این قصه، خط قرمزهای شرعی و عرفی و اخلاقی را رعایت کنیم. او بهترین قاضی است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سکوت بی پایان